★★دل گفت ها ★★
 
 

این جا دوستت دارم

این جا

این جا

و این جا

این جایم درد می کند

این جا

این جا

و این جا



(جلیل صفر بیگی )


 


ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 22 ارديبهشت 1393برچسب:, :: 23:45 :: توسط : پریسا

مثل آن چایی که می چسبد به سرما بیشتر
با همه گرمیم... با دل های تنها بیشتر

درد را با جان پذیراییم و با غم ها خوشیم
قالی کرمان که باشی می خوری پا بیشتر

بم که بودم فقر بود و عشق اما روزگار
زخم غربت بر دلم آورد این جا بیشتر

هر شب عمرم به یادت اشک می ریزم ولی
بعد حافظ خوانی شب های یلدا بیشتر

رفته ای ... اما گذشت عمر تاثیری نداشت
من که دلتنگ توام امروز ... فردا بیشتر

زندگی تلخ است از وقتی که رفتی تلخ تر
بغض جانکاه است هنگام تماشا بیشتر

هیچ کس از عشق سو غاتی به جز دوری ندید
هر قدر یعقوب تنها شد زلیخا بیشتر

بر بخار پنجره یک شب نوشتی :"عاشقم"
خون انگشتم بر آجر حک کنم : ما بیشتر...

====

( از مجموعه سرمه ای حامد عسگری)

 


ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 22 ارديبهشت 1393برچسب:, :: 23:43 :: توسط : پریسا


یک چـــــیزهایی هســــت که نمـــــی شود


به دیــــگری فــــهماند، نمــــی شود گــــفت،


آدم را مســـــخره مــــی کـــــنند...

 



 


ارسال شده در تاریخ : شنبه 20 ارديبهشت 1393برچسب:, :: 1:44 :: توسط : پریسا


ساختم یک عمر با یک مشت برگ سوخته

می روم با سینه ای از ابرها اندوخته


با که باید گفت دردم را به غیر از دشمنان؟

نارفیقی چشم بر معشوقه ی من دوخته


کاش چشم مرد را بر زرق و برق اش بسته بود

آن که این الماس را بر قامت زن دوخته


این زمان او شاید اما در اتاق ساکت اش

بر شب تاریک من چشمان روشن دوخته


گاه در ذهن اش گناه دیگران را شسته است

گاه مروارید اشکش را به دامن دوخته


شهر خاموش است و می دانم که او هم مثل من

چشم های نا امیدش را به روزن دوخته


هیچ راه باز گشتی نیست آب رفته را

چشم امیدی ندارد کس به شمع سوخته


===

از مجوعه ی " شجره نامه یک جن " از علیرضا بدیع


ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 18 ارديبهشت 1393برچسب:, :: 17:32 :: توسط : پریسا

 

 
چگونه رد بشوم بی تو از خیابان ها !

از اضطراب و ترافیک و گیج میدان ها !


چگونه گوش به فرمان زندگی باشم ؟!

میان برزخ هر روزه ی اتوبان ها ...


کلید با چه امیدی به قفل در برسد ؟

بدون حس حضورت به روی ایوان ها !


بگو چگونه فراموش میشود عطری

که دست های تو پاشید روی گلدان ها ...


چه غربتی که بدون تو قهوه می نوشم ...

چه تلخ... جای لبت مانده روی فنجان ها ...


غم نبودن تو توی اشپزخانه

نشسته بر دل بشقاب ها و لیوان ها !


نشسته در دل چتری که بی تو باز نشد !

نشسته بر دل من بی تو زیر باران ها ...


کجاست گرمی شالت که باز حلقه شود

دوباره دست تو بر گردنم زمستان ها ...


بهار بی تو پر از کفش می شود خانه !

چه قدر جای تو خالی ست بین مهمان ها ...


=====

از مجوعه عشق یعنی مراقبم باش (مسعود جعفری)
 

 

 


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 17 ارديبهشت 1393برچسب:, :: 15:26 :: توسط : پریسا

هر بار

عکسی از تو را

در رودخانه غرق می کنم

کمی پایین تر

جنازه ی عکاسی را از آب بیرون می کشند


حالا این مرد

غرق شده است

در میز و صندلی اداره ا

آن زن

غرق شده است

در آینه ی توی کیف

و آن ها که در خیابان فریاد می کشند

در مشت های گره کرده ی شان


تو

دست های زیادی داری

دست داری در قتل ناتالی وود

دست داری در غرق شدن کشتی های پرتغالی

دست گذاشته ای روی روزنامه ها

دستبرد زده ای به بانک ها

دست برده ای در فکر مردان

نگاه کن

آن مرد هنوز دارد به تو فکر می کند

این را از سایه اش فهمیدم

سایه ی زنی زیبا

که بر زمین افتاده است

=======

شعری از مجموعه اتاق پرو:مهدی اشرفی


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 17 ارديبهشت 1393برچسب:, :: 15:25 :: توسط : پریسا

مرگ بعضی وقتها از درد دوری بهتر است

بی قرارم کرده و گفته صبوری بهتر است

توی قرآن خوانده ام... یعقوب یادم داده است:

دلبرت وقتی کنارت نیست کوری بهتر است

نامه هایم چشمهایت را اذیت می کند

درد دل کردن برای تو حضوری بهتر است

چای دم کن... خسته ام از تلخی نسکافه ها

چای با عطر هل و گلهای قوری بهتر است

من سرم بر شانه ات ؟..... یا تو سرت بر شانه ام؟.....

فکر کن خانم اگر باشم چه جوری بهتر است ....؟

======

از کتاب سرمه ای حامد عسگری


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 17 ارديبهشت 1393برچسب:, :: 15:24 :: توسط : پریسا

به گمانم برف می آمد آخرین باری که دیدمت

« گلچهره » را شجریان

با دهان تو می خواند

آمدم چیزی بگویم

صدایم در گوش سنگین برف فرو نرفت

خواستم صدایت را

برای همیشه پشت پرده ی گوش هایم پنهان کنم

کلماتت یخ زدند



کلماتت یخ زدند

و بغض آدم برفی غمگینی در گلویم گیر کرد


« هنوز دوستت دارم »

و فکر می کنم این جمله در تو دیگر اثر نکند

دوستت دارم

و فکر می کنم تنها در روزهای سرد زمستان است

که گاهی از کلماتم

بخاری بلند می شود .



=======



لیلا کردبچه

از مجموعۀ «حرفی بزرگتر از دهان پنجره»




ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 16 ارديبهشت 1393برچسب:, :: 17:27 :: توسط : پریسا

 

قطارها سوت می‌کشند


و شاعرانی که نزدیک ایستگاه خانه دارند


شعرهای غمگین‌تری می‌نویسند



لیلا کرد بچه 




 


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 16 ارديبهشت 1393برچسب:, :: 17:26 :: توسط : پریسا

مبل ها را چیدم

پرده ها را کنار پنجره

قاب ها را به دیوار آویختم

بعد

دو فنجان چای ریختم

و فکر کردم به 365روز دیگر

که می توانم با چیدمانی دیگر

دوستت بدارم



====

چرا که نبودی/عزیزم

لیلا کردبچه


 


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 16 ارديبهشت 1393برچسب:, :: 17:24 :: توسط : پریسا

می‌گریزی از من


درستْ مثلِ اسبی وحشی


رَمَنده از هر جنبشی در علف‌زار.


بمان!


قول می‌دهمْ نفس‌درسینه‌حبسْ


فقط نگاه‌اَت کنم




( رضا کاظمی )



 


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 16 ارديبهشت 1393برچسب:, :: 17:23 :: توسط : پریسا

درست، پشت نگاهش ایستاده بود

و چشم‌هایش می‌گفتند

چند ماهی‌ست، حلقه‌اش را گم کرده

و نیمی از تخت‌خوابش را



مردی چنین را

زنانِ بسیار دوست می‌دارند

زنانِ بسیار

که گم‌کرده‌های بسیارتر دارند

و هرچه بر زمین ببینند

برمی‌دارند.


=======


لیلا کرد بچه


 


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 16 ارديبهشت 1393برچسب:, :: 17:22 :: توسط : پریسا

دوست داشتن کسی که

معنی دوست داشتنت را نفهمد

درست مثل توضیح دادن قانون نسبیت

برای مادر بزرگت است

تو چانه میزنی و او بافتنی اش را می بافد...




"آلبرت انیشتین"




 


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 16 ارديبهشت 1393برچسب:, :: 17:21 :: توسط : پریسا

شاید كفش هاى پاشنه بلند مى پوشد

تا كمى به آسمان نزدیك شود!؟

سادگى را خوب درك كنى

نمى گویى؛

زن ها زیاد پیچیده اند!

وقتى آسمان ابرى ست

هزار دل هم داشته باشى

مى گیرند و وِلت نمى كنند.

حالا كافیست سیگارت را خاموش كنى

گلویت را صاف

درست به چشم هاى زن خیره شوى و به این فكر كنى

از خدا دو كاسه عشق خواسته اى

و او هم "چشم" گفته است!


(بهرنگ قاسمی)


 


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 16 ارديبهشت 1393برچسب:, :: 17:20 :: توسط : پریسا

تنهایی‌ام را با لیوان‌های روی میز اندازه می‌گیرم

جایت در نیمه‌های پُـر، خـالی‌سـت

در نیمه‌های خالی، خالی‌ست


دهانم را می‌بندد

تلخِ حرف‌هایی که از گوش‌های تو بزرگ‌ترند

چشم‌هایم را، خوابی عمیق که تعبیرش تو نیستی

و «نیستی» معلم سختگیری‌ست

که «میم مالکیّت» را

از تمام دستور زبان‌ها خط زده ا‌ست.



«شب به‌خیر عزیزش»

فردا، دیگر تو را به یاد نخواهم آورد

و هر دو نیمۀ لیوانت را کسی پر خواهدکرد

که از موقّتی بودنِ دستورهای زبان

چیزی نمی‌داند.


==========

از کتاب چرا که نبودی لیلا کردبچه


 


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 16 ارديبهشت 1393برچسب:, :: 17:19 :: توسط : پریسا

من


برکه‌ای آرام بودم


تو


کودکی بازیگوش.


یک سنگ پراندی،


رفتی


یک عمر

آشفته شد خواب‌اَم


====

از کتاب " سردم است؛ کمی آواز عاشقانه بخوان"

 

رضا کاظمی



 


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 16 ارديبهشت 1393برچسب:, :: 17:18 :: توسط : پریسا

برف پاک کن؛

جان می‌کَنَد …

باران،

اما

این سوی شیشه است! …


...






ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 16 ارديبهشت 1393برچسب:, :: 17:16 :: توسط : پریسا


هر زنی

یک‌شب احساس می‌کند آنقدر عاشق است

که باید، باید، باید

یک‌نفر را به دنیا بیاورد و خوشبخت کند



مادران...

مادران اینگونه‌اند...



لیلا کردبچه


 


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 16 ارديبهشت 1393برچسب:, :: 17:15 :: توسط : پریسا

شبی اما

ماه تنها شبیه خودش بود

و آسمان از سر بیکاری

داشت صورتش را باد می زد

دوستت نمی داشتم ,چه می کردم؟

دنیا

برای ادامه ی زندگی

توجیه شاعرانه ای می خواست.


لیلا کردبچه 




ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 16 ارديبهشت 1393برچسب:, :: 17:12 :: توسط : پریسا

زنها هرچقدر کوچیک باشن


اما مادرن و پناه مردها هستن


حتی دختر کوچولوها هم پناه باباهاشون هستند



" مصطفی مستور "





ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 16 ارديبهشت 1393برچسب:, :: 17:10 :: توسط : پریسا


زن ها از عـادی شدن

از تکراری شدن

از مثل روز اول نبودن

می تـرســند ... !

زن ها را مـثل روز اول دوست بـدارید ...




 


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 16 ارديبهشت 1393برچسب:, :: 17:8 :: توسط : پریسا

عید، بهترین بهانه است


برایم بوسه ای


لای قرآن بگذار..




بهار منصوری


 


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 16 ارديبهشت 1393برچسب:, :: 17:7 :: توسط : پریسا

دوستت‌ دارم‌ُ

با تو لج‌ بازی‌ نمی‌کنم‌ !

مانند کودکان‌،


سَرِ ماهی‌ها با تو قهر نخواهم‌ کرد:

ماهی‌ِ قرمز مال‌ِ تو،


ماهی‌ِ آبی‌ مال‌ِ من‌...

هر دو ماهی‌ مال‌ِ تو باشدُ


تو مال‌ِ من‌ !



نزار قبانی




 


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 16 ارديبهشت 1393برچسب:, :: 17:6 :: توسط : پریسا

 

این همه کلاغ می خواهد چکار؟


این شهر


تنها خبرش تویی


که بر نمی گردی!




مهدی نعمت زاده




 


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 16 ارديبهشت 1393برچسب:, :: 17:5 :: توسط : پریسا

نامه ات را هنوز می خوانم


گفته بودی بهار می آیی


می نویسم قطار


اما تو


با کدامین قطار می آیی...؟!




(عمران میری)


 


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 16 ارديبهشت 1393برچسب:, :: 17:4 :: توسط : پریسا

در کنج دلم عشق کسی خانه ندارد

کس جای در این خانه ویرانه ندارد


دل را به کف هر که دهم باز پس آرد

کس تاب نگهداری دیوانه ندارد


در بزم جهان جز دل حسرت کش مانیست

آن شمع که می‌سوزد و پروانه ندارد


دل خانه عشقست خدا را به که گویم

کارایشی از عشق کس این خانه ندارد


گفتم مه من! از چه تو در دام نیفتی

گفتا چه کنم دام شما دانه ندارد


در انجمن عقل فروشان ننهم پای

دیوانه سر صحبت فرزانه ندارد


تا چند کنی قصه ز اسکندر و دارا

ده روزه عمر این همه افسانه ندارد




"حسین پژمان بختیاری"




ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 16 ارديبهشت 1393برچسب:, :: 17:2 :: توسط : پریسا

نه وصلت دیده بودم کاشکی ای گل نه هجرانت

که جانم در جوانی سوخت ای جانم به قربانت


تحمل گفتی و من هم که کردم سال ها اما

چقدر آخر تحمل بلکه یادت رفته پیمانت


چو بلبل نغمه خوانم تا تو چون گل پاکدامانی

حذر از خار دامنگیر کن دستم به دامانت


تمنای وصالم نیست عشق من مگیر از من

به دردت خو گرفتم نیستم در بند درمانت


امید خسته ام تا چند گیرد با اجل کشتی

بمیرم یا بمانم پادشاها چیست فرمانت


شبی با دل به هجران تو ای سلطان ملک دل

میان گریه می گفتم که کو ای ملک سلطانت


چه شبهایی که چون سایه خزیدم پای قصر تو

به امیدی که مهتاب رخت بینم در ایوانت


به گردنبند لعلی داشتی چون چشم من خونین

نباشد خون مظلومان؟ که می گیرد گریبانت


دل تنگم حریف درد و اندوه فراوان نیست

امان ای سنگدل از درد و اندوه فراوانت


به شعرت شهریارا بیدلان تا عشق میورزند

نسیم وصل را ماند نوید طبع دیوانت



"شهریار"




ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 16 ارديبهشت 1393برچسب:, :: 17:1 :: توسط : پریسا

هنرم کاش گره بند زر و سیمم بود

که به بازار تو کاری نگشود از هنرم

سیزده را همه عالم بدر امروز از شهر

من خود آن سیزدهم کز همه عالم بدرم



شهریار





ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 16 ارديبهشت 1393برچسب:, :: 17:0 :: توسط : پریسا

زور که نیست


تو



باید مال من باشی!


 



(بهرنگ قاسمی)




 


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 16 ارديبهشت 1393برچسب:, :: 16:57 :: توسط : پریسا


بهار آمد وُ، نیامدی،

اما پرستوها

بذر تو را آوردند.

زمینْ جای مناسبی نبود،

در دلَ‌م کاشتمَ‌ت!



( رضا کاظمی )




 


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 16 ارديبهشت 1393برچسب:, :: 16:54 :: توسط : پریسا


با تو نیستم ..!! تو نخوان ..!! با خودم زمزمه میکنم ...!!!

من خوبم . . . من آرامم . . . من قول داده ام

فقط کمی تو را کم آورده ام

یادت هست می گفتم در سرودن تو ناتوانم؟!

واژه کم می آورم برای گفتن دوستت دارمها؟

حالا تـمــــــــام واژه ها در گلویم صف کشیده اند !

با این همه واژه چه کنم؟

تکلیف این همه حرف نگفته چه می شود؟!

باید حرفهایم را مچاله کنم و بر گردن باد بیاندازم . . .

باید خوب باشم !!

من خوبم . . . من آرامم . . . من قول داده ام

فقط کمی بی حوصله ام !!

آسمان روی سرم سنگینی میکند . . .

روزهایم کش آمده . . .

هرچه خودم را به کوچه بی خیالی میزنم ، باز سر از کوچه دلتنگی در میاورم

روزها تمام ابرهای اندوه در چشمان منند ولی نمی بارند

چون . . .

من خوبم . . . من آرامم . . . من قول داده ام

تمام خنده هایم را نذر کرده ام که گریه ام نگیرد

اما شبها . . !!

وای از شبها . . .

هوای آغوشت دیوانه ام میکند !

موهایم بد جور بهانه دستانت را میگیرند !

تک تک نجواهای شبانه ات لا به لای موهایم مانده اند !

کاش لااقل میشد فقط شب بخیر شبها را بگویی تا بخوابم ؛

لالایی ها پیشکش . . !!

من خوبم . . . من آرامم . . . من قول داده ام

فقط نمیدانم چرا هی آه میکشم

آه

و

آه

و باز هم آه . . .

خسته شدم از این همه آه کشیدن . . .

شبها تمام آه ها در سینه منند !!

آن قدر سوزناک هستند که می توانم با این همه آه ، دنیا را خاکستر کنم

اما حیف که قول داده ام

من خوبم . . . من آرامم . . . .

فقط کمی دلواپسم !!

کاش قول گرفته بودم از تو

برای کسی از ته دل نخندی .

می ترسم مثل من عاشق خنده هایت شود

حال و روزش شود این . . .

تو که نمی مانی برایش ، آنوقت مثل من باید

آرام باشد . . . خوب باشد . . . و . . . قول داده باشد

بیچاره . . .






ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 16 ارديبهشت 1393برچسب:, :: 16:49 :: توسط : پریسا

درباره وبلاگ
به وبلاگ من خوش آمدید خوب است که وقتی نفست بالا نمی آید کسی حرفهای بغض شده در گلویت را جایی نوشته باشد....
موضوعات
آخرین مطالب
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان ★★دل گفت ها ★★ و آدرس pari6920.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 72
بازدید ماه : 847
بازدید کل : 375966
تعداد مطالب : 408
تعداد نظرات : 346
تعداد آنلاین : 1



آرشیو کد آهنگ