★★دل گفت ها ★★
 
 

 

 
 
 
گـفت : با مــــــادر یه جمله بساز
 
 

گفتــم: من با مــادر جمله نمیسازم
 
 
دنیـــــامو می سازم .....
 
 

 براي نمايش بزرگترين اندازه كليك كنيد


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 24 مرداد 1391برچسب:دل گفت ها, :: 16:24 :: توسط : پریسا

 

 
چشمک زدی و

دور شدی


و من دنبال تو راه افتادم.


کاش به خانه ات می رفتی


که میان قصه بود و رویا.


و یا به موزه


و یا به تیاتر


اما راه به کتابخانه ها بردی


لعنت بر تو!


من,حالا


سال هاست کتاب ها را ورق می زنم و


تو را نمی یابم

.

(رسول یونان)
 
 

 


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 24 مرداد 1391برچسب:دل گفت ها, :: 16:23 :: توسط : پریسا

 

 
این روزها

قلبم گهگاهی می ایستد


نفسم گهگاهی بالا نمی آید


خنده ام گهگاهی با گریه قاطی میشود


حتی گهگاهی فکر میکنم زنده نیستم دیگر .....


اما دلم نه گهگاهی.... که همیشه تنگ است


راستی تو خوبی ؟


این روزهایت چگونه است ؟
 

 

 


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 24 مرداد 1391برچسب:دل گفت ها, :: 16:21 :: توسط : پریسا

 


گوش های سنگین بهانه اند
 

حرف های ما شنیدنی نیست گاهی ....
 
 
 
براي نمايش بزرگترين اندازه كليك كنيد

 


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 24 مرداد 1391برچسب:دل گفت ها, :: 16:20 :: توسط : پریسا


یک روز سطری از این شعر

مثل سوت قطاری از کنار گوشَت عبور می کند

واژه ها برایت دست تکان می دهند

خاطره ها

مثل آشنایان دورت به تو نزدیک می شوند

و فکر می کنی

چرا نبض این شعر برای تو اینقدر تند می زند ؟


- نگاهم می کنی

و چشم هایت چقدر خسته اند !

انگار از تماشای منظره ای دور برگشته اند –


نگاه می کنی به من

برفی که بر موهایم باریده

راه تمام آشنایی ها را بسته است

انگشتانم استخوانی تر از آن شده اند

که نوازشی را یادت بیاورند

و تمام این سال ها

آنقدر میان خطوط موازی دفترم

دست به عصا راه رفته ام

که بردن نامت کمر واژه هایم را خواهد شکست


نگاه می کنی به خودت

که پس از سال ها دوباره از دهان زنی بیرون آمده ای

و لرزش لب هایش را انکار می کنی

میان سطرهایش راه می روی

و پاهای بیست و چند سالگی ات را انکار می کنی


واژه ها

دوباره برایت دست تکان می دهند

خاطره ها

مثل آشنایان نزدیکت از تو دور می شوند

و این شعر

برای همیشه حافظه اش را از دست می دهد .


لیلا کردبچه 


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 24 مرداد 1391برچسب:دل گفت ها, :: 2:27 :: توسط : پریسا

 
در دستم،

شاخه گلی به رنگ غروب


در دهانم،


پنجاه و سه ترانۀ عاشقانۀ شمس


در دلم،


چیزی که پنهان کردنش کار هر کسی نیست



چگونه طبیعی باشم؟


با این بی‌قراری بی‌مهار


و این‌ عاشقانۀ بی‌قرار،


که اگر دهانم را ببندم


از چشم‌هایم سرریز می‌کند.



لیلا کردبچه
 


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 24 مرداد 1391برچسب:دل گفت ها, :: 2:25 :: توسط : پریسا

 

 
گیرم تمام این صفحه را هم عاشقانه نوشتم

از این ستون تا آن ستون


هیـــــــچ فرجی نخواهد شد ...


وقتیکه دلت برایم تنگ نمی شود




( مهران پیرستانی / مرداد 91 )
 
 

 


ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 23 مرداد 1391برچسب:دل گفت ها, :: 1:0 :: توسط : پریسا

 

 
مرا دوست بدار

از من متنفر شو


گاهی قهر کن


گاهی عشوه



درد و دلت را به من بگو


با من بخند ، بی من گریه کن



مرا به آغوش بکش بعد رها کن تا بشکنم



می بینی گلـم !!؟


من ، در همان قاب عکس روی دیوار دوست داشتنی ترم




( مهران پیرستانی / فروردین 91 )
 
 

 براي نمايش بزرگترين اندازه كليك كنيد


ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 22 مرداد 1391برچسب:دل گفت ها, :: 23:58 :: توسط : پریسا

 

حسرت

چیزی نیست که من بخورم

حسرت

اون چیزیه که به دلت میذارم … !!!

 

براي نمايش بزرگترين اندازه كليك كنيد

 


ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 22 مرداد 1391برچسب:دل گفت ها, :: 15:18 :: توسط : پریسا

 

نـه جادوگری ,


نـه تردسـت ,


تو حـتی پیغمـبر هـم نیستی ,


اما نمیـدانـم چگـونـه با چشمـانـت معجـزه میکنی ..



براي نمايش بزرگترين اندازه كليك كنيد
 


ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 22 مرداد 1391برچسب:دل گفت ها, :: 15:2 :: توسط : پریسا

 

ﺧﯿﻠــــــــﯽ ﺣﺮﻑ ﺍﺳﺖ


ﮐﻪ ﺗـــــــــﻮ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺩﺭ ﮔﻠﻮﯾﺖ..


ﺧﺎﺭﯼ ﮐـﺸﻨﺪﻩ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﮐﻨﯽ!!...


... ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ " ﺑﺪﺍﻧﯽ "


ﺣﺘﯽ یک ﺑﺎﺭ ﺩﺭ ﻋﻤﺮﺵ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺗﻮ ...


" ﺑﻐــــــﺾ " ﻫﻢ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ!!!.



 


ارسال شده در تاریخ : جمعه 20 مرداد 1391برچسب:دل گفت ها, :: 15:12 :: توسط : پریسا

 

گاهی آدم میماند بین بودن یا نبودن !


به رفتن که فکر میکنی ؛


اتفاقی میفتد که منصرف میشوی ....


میخواهی بمانی ،


رفتاری میبینی که انگار باید بروی !



این بلاتکلیفی خودش کلی جهنم است ...

 

 


ارسال شده در تاریخ : جمعه 20 مرداد 1391برچسب:دل گفت ها, :: 15:1 :: توسط : پریسا

 

 

دستم خالیست ازبودنِ تو...


اما دلم ، تا دلت بخواهد؛

از تو، پُر است ...!

 

 

براي نمايش بزرگترين اندازه كليك كنيد


ارسال شده در تاریخ : جمعه 20 مرداد 1391برچسب:دل گفت ها, :: 14:44 :: توسط : پریسا

 

تفاوت را ببین...!

تو از کنار من بی تفاوت عبور می کنی...

و من وقتی رد پایت را می بینم بغض میکنم...

 

براي نمايش بزرگترين اندازه كليك كنيد

 


ارسال شده در تاریخ : جمعه 20 مرداد 1391برچسب:دل گفت ها, :: 14:27 :: توسط : پریسا

شکستم


نه آن زمان که رفتی ..


همان وقت که گفتی می روی ..


 

 


ارسال شده در تاریخ : جمعه 20 مرداد 1391برچسب:دل گفت ها, :: 14:19 :: توسط : پریسا

 
خداوندا...

آنگاه که دست نیاز به سوی تو می آورم ,



پر کن دستان خالیم را


از آنچه که در مرام خدایی توست ....
 
 


ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 19 مرداد 1391برچسب:دل گفت ها, :: 14:2 :: توسط : پریسا



حالا که رفته‌اَم

هر روز پشت پنجره می‌ایستی


به « شاید دوباره برگردد! » فکر می‌کنی.



چه فایده!


هیچ‌کس حتا به اشتباه


دو بار به کوچه‌ی بُن‌بست نمی‌رود!



( رضا کاظمی
)
 


ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 19 مرداد 1391برچسب:دل گفت ها, :: 14:0 :: توسط : پریسا

 

کسی که نگاهت را نمی فهمد


توضیح های طولانی ات را هم نخواهد فهمید!!!!


 

484128_265935870173387_370206501_n.jpg

 

 


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 18 مرداد 1391برچسب:دل گفت ها, :: 3:36 :: توسط : پریسا

 
ته فنجان قهوه ام

کف دستم

یا پیشانی ام را ببین!

چیزی نمی بینی؟

مثلا خطی

حرفی

یا چیزی که بتوان "تو" را

به "من" نسبت داد!!!



768d14629334a97010bdad9ac8baff60-300


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 18 مرداد 1391برچسب:دل گفت ها, :: 3:36 :: توسط : پریسا


‌قصه نمی‌گفت مادر بزرگ،


تو را می‌گفت، که روزی از دورها می‌آیی.


مُرد. پیر شدم. نیامدی



کاش قصه می‌گفت مادر بزرگ!



( رضا کاظمی )




 


ارسال شده در تاریخ : شنبه 14 مرداد 1391برچسب:دل گفت ها, :: 1:11 :: توسط : پریسا


به سقف اتاق ات


مهتابی نقره ای آویخته ام


تا اگر آمدی


پایت به گلدان نگیرد


از خواب بپرم


ببینم خواب دیده ام!



( رضا کاظمی )




 


ارسال شده در تاریخ : شنبه 13 مرداد 1391برچسب:دل گفت ها, :: 23:53 :: توسط : پریسا


شما یادتون نمیاد زيره گنبد کبود ..


دو تا عاشق بودن و کلي حسود!!!


تقصير همون حسودا بود که الان شده ..


يکي بود يکي نبود!


براي نمايش بزرگترين اندازه كليك كنيد
 


ارسال شده در تاریخ : جمعه 13 مرداد 1391برچسب:, :: 23:44 :: توسط : پریسا


سراغِ تو را


از شعرهای من می‌گیرند همه


حال آن‌که من هنوز


خودم تو را ندیده‌اَم!



( رضا کاظمی )


براي نمايش بزرگترين اندازه كليك كنيد
 


ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 12 مرداد 1391برچسب:دل گفت ها, :: 17:55 :: توسط : پریسا


آمدی بشنوی بمانی


آمدی شنیدی، رفتی!


حالا سال‌هاست دیگر


کسی از لب‌هام نشنیدَه‌ست:

 

'دوستت دارم'



( رضا کاظمی )


براي نمايش بزرگترين اندازه كليك كنيد


ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 12 مرداد 1391برچسب:دل گفت ها, :: 17:47 :: توسط : پریسا

 

لطفن این شعر را

آهسته بخوانید.

روویِ سطرِ آخرِ گریه‌هاش

خواب رفته است شاعر!


( رضا کاظمی )




ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 12 مرداد 1391برچسب:دل گفت ها, :: 17:44 :: توسط : پریسا

 

 
تمـام شــهر از بـس عاشـقی کـردنـد قهـارنـد

مـن امــــا

نـاشـیانـه دوســتت دارم !
 
 

 


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 11 مرداد 1391برچسب:دل گفت ها, :: 12:9 :: توسط : پریسا

 

همینــــــکه آرزوهایــــم را خـــــاک

کـــــردم

به آرامش رسیـــدم

چــــه ســــاده بود خوشبختــــی…


برای نمایش بزرگترین اندازه كلیك كنید


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 11 مرداد 1391برچسب:دل گفت ها, :: 12:7 :: توسط : پریسا


تو که نه بوده ای ...


نه هستی ...


نه خواهی بود ...


پس نمی بینی ...


پس نمی دانی ...


پس قضاوت نکن


باور کن...


این روح خسته را


جای طعنه ی تو نیست



 


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 10 مرداد 1391برچسب:دل گفت ها, :: 14:10 :: توسط : پریسا


خنجری داد به دستم که : بکش!


گفتمش: مطمئنی؟!


گفت: بکش!


گفتمش: راه دگر نیست جز این؟!


گفت: آخرین راه همین است!بکش!


... کشتمش..!


واپسین لحظه به من گفت:
مرا؟!


گفتمش: پس چه؟!


به زمین خورده و گفت:
این فاصله را

 


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 10 مرداد 1391برچسب:دل گفت ها, :: 13:55 :: توسط : پریسا

 

وقتــــی مــی گویـــم :

برایـــم دعــا کــــن !

یـــعنـــی : کـــم آورده ام ... !!!

پس دعا کنید




 


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 10 مرداد 1391برچسب:دل گفت ها, :: 13:49 :: توسط : پریسا

 


آدمای ساده....


آدمای بی غل و غش....


آدمای راستگو....


خیلی زود و خیلی راحت عاشق می شن...


خیلی راحت احساسشون رو بُروز میدن.....


خیلی راحت بهت می گن که دوستت دارن....


خیلی دیر دل می کنن....


خیلی دیر تنهات می ذارن....


اما.....


وقتی زخمی بشن...


ساکت می شن...


اون موقع تنهات می ذارن....


خیلی راحت میرن....و....


دیگه هم بر نمی گردن.....



 


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 10 مرداد 1391برچسب:دل گفت ها, :: 13:4 :: توسط : پریسا


.... و چه زود سال ها گذاشت.


یادت که هست؟ در تمام این سالها گاه و بیگاه نم نم بارانی می زد

پنجره‌ای تر می شد, پرنده ای از سر شاخه می پرید...


این ها را که خودت میدانی..

آنچه نگفته بودم این بود

که بس که زیر این نم نم باران نشستم

رنگ دلتنگی از دل تنگم شسته شد.

از تو چه پنهان

در گذر این سالها به این هوای بارانی دل بستم!

و چه زود دلبستگی ها جای دلتنگی ها را پر کردن


 


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 10 مرداد 1391برچسب:دل گفت ها, :: 11:57 :: توسط : پریسا

مثل همیشه برای

 

"تـــــــــو"

 

...مینویسم...

 

"تـــــــــو"

 

به نیت هرکه دوست داری

 

...بخوان...


ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 9 مرداد 1391برچسب:دل گفت ها, :: 23:26 :: توسط : پریسا

 

ﺳﺮ ﻭ ﺗﻪ ﺍﯾﻦ ﺣﺮﻑ ﻫﺎ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﺰﻧﻢ،


ﺑﺎﺯ ﻫﻢ


ﺗﻮﯾﯽ


ﮐﻪ ﺩﺭ ﺳﺮﻡ


ﺗﻪِ ﺣﺮﻑ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺯﻧﯽ ...



ﮐﺎﻣﺮﺍﻥ ﺭﺳﻮﻝ ﺯﺍﺩﻩ



ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 8 مرداد 1391برچسب:دل گفت ها, :: 18:45 :: توسط : پریسا


ﻣﺮﺍﻗﺐ ﺑﺎﺵ ... ﺩﺭ ﺳﺮﺯﻣﯿﻦ ﺷﻌﺮ


ﺍﺯ ﺑﺲ ﮐﻪ ﻋﺎﺷﻘﯽ


ﯾﺎ ﻣﺮﺍ ﮔﻢ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﮐﺮﺩ ...


ﻭ ﯾﺎ ﺑﻪ ﺭﻭﯾﺎ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﺳﭙﺮﺩ!


ﺍﯾﻦ ﻗﺎﻧﻮﻥ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺎﻋﺮﺍﻧﮕﯽ ﻫﺎﺳﺖ ...



رامینا سلطانی


براي نمايش بزرگترين اندازه كليك كنيد
 


ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 8 مرداد 1391برچسب:دل گفت ها, :: 18:33 :: توسط : پریسا


من یک عذرخواهی به خودم بدهکارم!

برای اینکه احساساتی بودم

برای اینکه غرورم راشکستم

برای اینکه انسان بودم...


81633b0a475d0cbe96697af7e99e9c77-300

 


ارسال شده در تاریخ : شنبه 7 مرداد 1391برچسب:دل گفت ها, :: 22:57 :: توسط : پریسا

 
حـــالا که رفته اے

دلـــم براے تــو

بیـــشتر از خودم مـــےســوزد

فـــکر مــےکـنی

کســـےبه انـــدازه ے مـــن

دوســـتت خواهـــد داشـــت ...!؟
 
 
Photo-Skin_ir-Girl115.jpg


ارسال شده در تاریخ : جمعه 6 مرداد 1391برچسب:دل گفت ها, :: 23:58 :: توسط : پریسا

نبودن هایت..

آنقدر زیاد شده اند..

که هر رهگذری را..

شبیه تو می بینم..

نمیدانم غریبه ها " تو " شده اند..

یا "‌‌ تو "...

غریبه..!!
 
normal_Avazak_ir-Girl137.jpg


ارسال شده در تاریخ : جمعه 6 مرداد 1391برچسب:دل گفت ها, :: 23:56 :: توسط : پریسا


ای کاش برمیگشتی

نمی خواهم همه چیز را مثل گذشته کنم

حتی نمیخواهم بمانی

فقط ای کاش بر میگشتی و من میرفتم

این قانون است

آنکس که اول میرود

برنمیگردد

 

 

Click here to enlarge


ارسال شده در تاریخ : جمعه 6 مرداد 1391برچسب:دل گفت ها, :: 13:6 :: توسط : پریسا

 

بعضی وقت ها .. چنان کیشت میکنند ...


که سالهای سال مـــــــــــــات می مانی....

 


ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 5 مرداد 1391برچسب:دل گفت ها, :: 14:35 :: توسط : پریسا

درباره وبلاگ
به وبلاگ من خوش آمدید خوب است که وقتی نفست بالا نمی آید کسی حرفهای بغض شده در گلویت را جایی نوشته باشد....
موضوعات
آخرین مطالب
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان ★★دل گفت ها ★★ و آدرس pari6920.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 2
بازدید هفته : 43
بازدید ماه : 413
بازدید کل : 376407
تعداد مطالب : 408
تعداد نظرات : 346
تعداد آنلاین : 1



آرشیو کد آهنگ